بهرام عابدینی
بهرام عابدینی
بهرام عابدینی
در این بخش سعی گردیده تا در خصوص نقش صنعت گردشگری بعنوان یک صنعت مولد و اشتغال زا مباحثی بیان گردد و همچنین وضعیت این صنعت در ایران مورد بررسی قرار گیرد و علل عدم موفقیت متولیان صنعت گردشگری ایران در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده نیز نقد گردد و علل عدم رشد کشورمان در این صنعت نسبت به سایر کشورهای منطقه مورد بررسی قرار گیرد و راهکارهای نیز در خصوص حل مشکلات این صنعت بیان گردد.
دست کم سه عامل اصلی بدون تقدم و تاخر، در توسعه گردشگری در هر منطقه موثر هستند:
1)جوامع میزبان و منطقهای که حکم جاذبه گردشگری را دارد.
2)بازارهای هدف و گردشگرانی که پاسخگویی به خواستههای معقولشان نقش اساسی در تعیین الگوی توسعه هر منطقه دارد.
3)نهادهای سیاستگذار دولتی با ابزارهای فعالیتشان که معمولا طراح طرحهای توسعه، قوانین، مشوقها و محدودیتها هستند.
رایجترین نگاه به جهانگردی در جهان معاصر رویكرد اقتصاد محور است (همایون، 1384: 23). گردشگری یکی از منابع عمده درآمدزایی و ایجاد اشتغال در جهان به شمار میآید «جان مینارد کینز، اقتصاد دان مشهورانگلیسی معتقد بود رشد اقتصادی که خود ناشی از سرمایهگذاری است در آینده میتواند ایجاداشتغال و درآمد نماید. کینز معتقد بود که رشد اقتصادی زمانی حاصل خواهد شد که میزان تزریق پول به اقتصاد از میزان نشت آن بیشتر باشد.
معمولاً عوارض و نتایج حضور جهانگردان را در سه حوزه اقتصادی، اجتماعی – فرهنگی و زیست محیطی و با بهره گیری از سنجه های مشخص ارزیابی می كنند. حضور گردشگران در مقصدی نتایج مثبت و منفی به همراه خواهد داشت، كه سیاستگذاران باید برای تنظیم برنامه های جهانگردی و سیاستگذاری به نتایج مثبت و عوارض منفی این حضور توجه كافی داشته باشند.
برنامهریزی از جمله ضروریات در هر فعالیتی است. در جهانگردی نیز انواع برنامهریزیها میتواند صورت بگیرد. برنامهریزی زیربنایی به منظور ساخت و راهاندازی جادهها به فرودگاهها و … ، برنامهریزی اجتماعی به منظور گسترش خدمات اجتماعی نظیر بهداشت عمومی، برنامهریزی فرهنگی جهت ارائه دستاوردهای فرهنگی و هنری،
چنین به نظر میرسد که جهانگردی، پدیدهای نو در تاریخ زندگی بشر است، در حالی که این صنعت یا نهاد، در تاریخ زندگی جمعی ریشه دارد و از دورههای بسیار کهن، صورتهای مختلف جهانگردی و گردشگری وجود داشته است.از گذشتههای دور مردم به منظور خرید، گشت و گذار، بازدید از اماکن تاریخی و شهرهای بزرگ، با ابتداییترین وسایل به سفر میرفتند. آنان اغلب در قالب کاروان و بطور دستهجمعی سفر میکردند. بسیاری از این کاروانها راهنمایانی نیز داشتند. سفرهای فردی نادر و خطرناک بود. شاید بتوان سومریان را اولین قومی دانست که اقدام به سفرهای تجاری میکردند. در مصرحدود پنج هزار سال پیش سفرهای دریایی آغاز شد.
تجربههای سفر، اثرات ژرف و عمیقی بر جامعه و مسافر دارد، زیرا اغلب تجربیات سفر جزء مهمترین و برجستهترین خاطرات زندگی است. (الوانی،1385: 156). سفر، تأثیرات برجسته و مشخصی بر درک ملی و شناسایی سایر افراد دارد. حضور بازدیدکنندگان در هر کشوری بر الگوی زندگی افراد بومی تأثیر میگذارد. بازدید کنندگان نیز تحت تأثیر فرهنگ کشور میزبان و ارزشهای موجود در آن قرار میگیرند.
گردشگری مانند صنعت فولاد یا انرژی برونداد فیزیکی یا بازده مشخص و قابل سنجش ندارد (1997: 1،جفرسون و لیکوریش( ، لذابرخی گردشگری را «حرکت مردم» و فشار تقاضا برای خدمات توصیف کردهاند، نه صنعت. اسمیت (1995)استدلال میکند که بهتر است گردشگری را مجموعهای از چندین صنعت مرتبط در نظر بگیریم (لومسون، 1997: 10) تفاوت اساسی دیگر بین گردشگری و سایر صنایع در این است که گردشگران برای دریافت محصول باید سفر کنند، در حالی که محصولات دیگر از محل تولید به محل مصرف ارسال میشود.