با شنیدن کلماتی مانند چای داغ، سماور در حال قل زدن، سینی چای، چای قند پهلو، گل گاوزبان و سنبل الطیب، بابونه، به لیمو و ... به یاد خانه مادربزرگ و خاطرات گذشته، یا مراسم خواستگاری میافتیم. خاطراتی که باوجود آنکه دم نوشها نقش اصلی آنرا بازی میکردند اما همیشه در حاشیه ماجرا بودند.
این نقش اصلی و حاشیه بودن در روزهایی که تکنولوژی به زندگی هجوم آورده بیش از گذشته نمود پیدا میکند. نمیتوانیم کار کنیم مگر آنکه یک لیوان چای یا قهوه کنار دستمان روی میز باشد، نمیخوابیم مگر آنکه یک لیوان شیر عسل یا نوعی دم نوش از جمله چای، گل گاوزبان و ... خورده باشیم. صبح را با چای آغاز میکنیم. در طول روز لیوان چای به دست از این سو به آن سو میرویم. در مهمانیها با چای پذیرایی میکنیم. دوستان را به نوشیدن یک لیوان چای دعوت میکنیم و...
اما با وجود تمام نقشهایی که این دمنوشها در زندگی ما دارند باز هم در حاشیه هستند چراکه جور دیگری به ما معرفی نشدهاند. مکان یا مراسمی خاص برای سرو شدن ندارند. همیشه هستند. هر کجا که بخواهیم. اما شکل خاصی برای ارائه آن وجود ندارد. خاص نیستند چراکه همیشه هستند.
چای در زندگی ژاپنیها هم نقش پر رنگی دارد. اما نقش آن با مراسم فرهنگی مردم ژاپن درهم آمیخته و تبدیل به مراسمی خاص شده که طی آن چای سبز طبق اصولی خاص از ماتچا (پودر چای سبز) تهیه و ارائه میشود. ژاپنیها تا اندازهای به این مراسم اهمیت میدهند که شیوه بکار گیری آن یا هنر اجرای این مراسم را با نام اوتهمائه مینامند و با دو نوع مهمانی آنرا برگزار میکنند.
دو نوع مهمانی چای به نامهای اوچاکای و چاجی وجود دارد. در اوچاکای مهماننوازی نسبتاً ساده است و شامل ارائهٔ چای رقیق است که در بعضی مواقع با یک غذای سبک همراه است. چاجی مراسم رسمیتری است که با غذای کامل همراه است و بدنبال آن چای غلیظ و چای رقیق ارائه میشود. چاجی حداقل چهار ساعت طول میکشد.
این مراسم توانسته گردشگران بسیاری را برای ژاپن جذب کند و تقریبا میتوان گفت تبدیل به یکی از شناختهترین مراسم سنتی این کشور شده که هیچ گردشگری تجربه آنرا از دست نخواهد داد. اما چرا ایران با وجود دارا بودن انواع دمنوشها نتوانسته از این جاذبه گردشگری بهره لازم را برد؟ چرا مکان یا مراسم خاصی برای ارائه دم نوشها نیست؟ چرا کرسی مادربزرگها با گودبرداریها برای ساخت برج ها خاک شدند؟
"علی اصغر ابراهیمی" رییس اتحادیه رستوران داران تهران با اشاره به آنکه برخی از رستورانهای تهران چندی است به ارائه دمنوشها و نوشیدنیهای ایرانی همچون دوغ و ... روی آوردهاند از تعداد اندک این رستورانها خبر داد و به CHN گفت: «با وجود آنکه غذاها و نوشیدنیهای ایرانی از تنوع بسیاری برخوردار است اما باید توجه داشت که عرضه و تقاضا با یکدیگر همخوانی داشته باشند. هنگامی که این دو با یکدیگر همسو نیستند نتیجهای حاصل نخواهد شد.»
او افزود: «هنگامی که رستوراندار نوشیدنی ایرانی عرضه نمیکند مشتری نیز شناختی نسبت به انواع آن پیدا نمیکند، یا هنگامی که رستوراندار نوشیدنی خاص ارائه میکند و مشتری تمایلی به آن نشان نمیدهد عرضهای دوباره وجود نخواهد داشت.«
به گفته ابراهیمی، معرفی و شناساندن انواع طعمها و نوشیدنیها به مشتریان نیازمند کار زیربنایی و تبلیغات گسترده است، چراکه مزاج مشتریات طی سالهای گذشته با برخی از نوشیدنیهای خاص و محدود اشباع شده، از این رو شناساندن طعمی جدید که در واقع قدمتی به اندازه سنت و فرهنگ و ایرانی دارد به مشتریان نیازمند گذر زمان است.
در واقع یکی از مهمترین دلایل عدم روی آوردن نسل جدید به دمنوشها یا سردنوشهای ایرانی، مسائل فرهنگی است. چراکه شنیدن نام نوشیدنی مانند موخیتو ما را جذب میکند اما نام شربتی مانند به لیمو جذابیتی برای مشتری ندارد. این درحالی است که معادل نوشیدنیهایی که امروز در رستورانها، کافی شاپها و... سرو میشود در میان نوشیدنیهای ایرانی پیدا میشود که البته نامی ایرانی نیز دارند. از آن جمله میتوان به "برف و سرکه شیرین"، "شربت سکنجبین خیار" یا دوغ محلی و ... اشاره کرد.
رییس اتحادیه رستوران داران تهران معتقد است: «محلیت و مکان و جا نمایی رستوران نیز در ارائه دم نوشها و نوشیدنیهای سنتی و ایرانی اهمیت بسیار دارد چنانکه شاهد بودیم ارائه دوغ محلی که با گل محمدی، نعنا یا پونه طعم دار شده بود در مرکز شهر تهران مورد استقبال قرار نگرفت اما ارائه همین نوشیدنیها در محلی مانند فرحزاد مورد استقبال قرار گرفتهاست. چنین مواردی درخصوص دمنوشها نیز صادق است. چراکه مشتریان آگاهی نسبت به دمنوشهای ایرانی ندارند و مزاج آنها نیز با نوشیدنیهای دیگر سازگار شدهاست.»
کافی شاپ یا شربتخانه
در این میان مکانی وجود ندارد که تنها به ارائه چنین نوشیدنیهایی اختصاص یابد و در کنار سایر محصولات و در صورت درخواست مشتری ارائه میشود. اگر هم محلی تحت عنوان "شربتخانه" فعالیت کند باز هم از سوی مشتریان ترد میشود چراکه نام "کافی شاپ" با زندگی عموم جامعه در هم آمیخته و واژه "شربتخانه" برای مشتری نامانوس است.
ابراهیمی معتقد است: «هنگامی که عرضه و تقاضا بایکدیگر همسو نیستند و تبلیغاتی نیز انجام نمیشود، سرمایهگذار ریسک نمیکند تا به سوی معرفی یک بخش نو روی آورد چراکه تضمینی برای موفقیت آن وجود ندارد. در چنین شرایطی درخواستی وجود ندارد یا به اندازهای اندک است که به چشم نمیآید.»
"عباس علایی" رییس اتحادیه قهوهخانهداران و سفرهخانهداران با تاکید برآنکه ارائه نوشیدنیهای داغ بر عهده این صنف است گفت: «ارائه انواع چای و دم نوش بر عهده قهوهخانهها و سفرهخانههاست. اما تعداد مراکزی که فقط مربوط به ارائه چنین نوشیدنیهایی باشد بسیار اندک است و دمنوشها و نوشیدنیها در کنار سایر نوشیدنیها ارائه میشوند.»
به گفته او، هرچند ایران نیز مانند هند و چین دارای پیشنه کهنی درخصوص طب سنتی و استفاده از دم نوشها برای رفع بیماریها و کسالتهاست اما این سنت در کشور ما روبه فراموشی است و تاکنون سرمایهگذاری برای معرفی و ارائه و شناساندن این سنت کهن قد علم نکردهاست. این درحالی است که اگر متقاضی وجود داشته باشد ما نیز مجوزهای لازم را برای او فراهم خواهیم کرد.
در استانهایی مانند گیلان و مازندران که مراکز تولید چای کشور هستند میتوان طرحهایی برای راه اندازی مراکزی که مختص ارائه چای و گل گاوزبان است اختصاص داد. هرچند چنین مراکزی به صورت محلی در این استانها فعال هستند اما با به روزرسانی و البته حفظ سنتها، معرفی و تبلیغ بیشتر آنها میتوان گردشگران را برای حضور در این مکانها مشتاق کرد.
در این میان استفاده از حضور مفاخر و افراد سرشناس در این مراکز میتواند جاذبه دیگری برای حضور گردشگران و معرفی چنین مکانهایی باشد. از آنجمله میتوان به حضور نیمایوشیج در چایخانهای مخصوص در شمال کشور اشاره کرد که چایهای خاص با طعمی فراموش نشدنی به مشتریان ارائه میدهد.
دیدن آثار تاریخی یا میراث فرهنگی کشور همچون نقش جهان، تخت جمشید، حافظیه و... با پذیرایی توسط کاپوچینو و نسکافه طعم و بوی ایرانی نخواهد داشت بلکه هنگامی میتوان میراث فرهنگی را با رنگ و بوی ایرانی به گردشگران ارائه داد که نوشیدنی و غذاهای ایرانی را در کنار این میراث به مخاطبان ارائه داد. هنگامی که گردشگر دم نوش و سردنوش ایرانی بنوشد و از این آثار دیدن کند خواهد توانست فرهنگ، سنت و تاریخ را در کنار هم شاهد باشد.
منبع: خبرگزاری میراث فرهنگی